از نجف آباد تا آمریکای جهانخوار

خاطرات تجربه و زندگی جدید در آمریکا

از نجف آباد تا آمریکای جهانخوار

خاطرات تجربه و زندگی جدید در آمریکا

کریسمس

ضمن عرض تبریک دیر هنگام سالروز هماهنگ شده(نه واقعی) تولد حضرت مسیح و کریسمس خدمت شما عزیزان،  اگر بخواهیم نمونه ای واقعی از گذشته های ایرانمان را بجوییم؛ تا اینجایی که میدونم به نظرم آمریکا و کانادا از بهترین نمونه هایی اند که دست کم هر ماه، یک مراسم شادی و شادمانی دارند. هنوز از «هالووین»(قاشق زنی) فارغ نشده، در تدارک برگزاری مراسم «تنکس گیوینگ»(شکرگزاری) بودند و از فردای آن، همه ی فروشگاهها و مکانها، با دکورآرایی سرو و چند جعبه ی دکوری کادو، به استقبال کریسمس رفتند. در کنار حراجهای فصلی و فروشهای ویژه،  وجود افراد داوطلبی که لباس قرمز رنگ بابا نوئل و یا فرمهای مخصوص درب فروشگاهها می ایستند و با تکون دادن یه ریز زنگوله ای مردم رو تشویق به دادن صدقه می کنند یکی از برنامه های جالبیه که برای جمع آوری پول نقد و کادوهای خیریه برگزار می شه.


داوطلبان جمع آوری کمکهای نقدی برای نیازمندان در کریسمس



اولین نشانه ی شروع ایام کریسمس، تزیین درخت سرو (طبیعی یا مصنوعی) و بخصوص گذاشتن دکور جعبه های کادو در همه ی مکانهاست. البته هرکسی بنا به سلیقه اش هرچیزی رو که دستش بیاد آویزون میکنه.



   بعضی ها هم با گذاشتن عکس عزیزانشون و بخصوص اونهایی که برای عرض تبریک کریسمس،  عکسی از خودشون رو بصورت چاپ شده و بعنوان کارت تبریک برای این و آن فرستاده اند؛ بدین شکل سال خوبی رو برای همه آرزو می کنند. صد البته که چراغانی و آویزان کردن و یا گذاشتن همه رقم عصای سرکج که به نام Candy Cane (عصای شیرینی) مشهوره از اصلی ترین تزئیناته. قابل ذکره که آویزان کردن شکلاتی به همین شکل از درخت کریسمس بسیار رایجه. این سمبل در اصل یادآور عصای چوپانان و مسیحه که از سال 1670 از کلیسایی در شهر«کُلـُن»Cologne آلمان رایج شد و در اصل ترفند کشیش برای ساکت کردن بچه ها در کلیسا بود. گفتنیه که بعضی ها هم اونرو  وارونه شده ی حرف «J» (اولین حرف نام مسیح به انگلیسی Jesus) میدونند.


 

دکور «جوراب کادو» که معمولاً زیر درخت سرو آویزان می کنند تا بابا نوئل («سنتای مقدس» Santa Claus)  از لوله بخاری وارد بشه و کادوهای افراد را داخل اون بذاره؛ اصلی ترین تزئین درخت کریسمسه.



 طبق معمول همه ساله باز برادرم و نیز کریستینا و دیوید (مادربزرگ و پدربزرگ خوانده ی بچه هام) نه تنها اونها رو شاد کردند؛ بلکه من و عیال هم نصیبی بردیم. وقتی دیدم که دخترکم _ فرین _ چه ذوقی از خودش در می کنه که بابا نوئل  همه ی هدیه هایی رو که توی لیست آروزهاش نوشته بود آورده؛ یه دفعه به پشت دستم زدم و رو کردم به عیال و گفتم:« چرا من غافل شدم و لیست آرزوهام رو ننوشتم؟  خودمونیما اگه بابا نوئل هر سال فقط یه دونه نسوان خارجکی برام آورده بود؛ الان چه کلکسیونی از همه ی نژادها داشتم و  مکزیکیه می شست و  چینیه می پخت و سفید پوسته زن روز بود و لابد سیاه پوسته هم واسه ی محرم و  ....  »  میدونید عیال چه جوابی داد؟  نه گذاشت و نه برداشت و گفت:«به همین خیال باش شاید دل و یه جای سوخته ات یه کمی آروم بشه!»... پیش پیشکی سال نوی میلادی فرخنده باد ... موفق و پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود .... ارادتمند حمید

نظرات 20 + ارسال نظر
کاکتوس صورتی جمعه 9 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:51 ق.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

عید سال نوی شما و همچنین تولد حضرت مسیح مبارک

ایشالله سال دیگه آرزوهاتون رو یادتون باشه بنویسید

خوش و خرم باشید

کاکتوس گرامی

تولد عید شما هم مبارک باشه همه ی روزگارتون.

ایشاالله .... ایشاالله ... ایشاالله

موفق و پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود
ارادتمند حمید

امیر جمعه 9 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:12 ق.ظ http://najafabadiha.blogfa.com

سلام...
مگه همیشه باید نظر داد؟؟؟ راستش نمیدونم چی بنویسم.
فقط بگم که خیلی مخلصیم همین..
یاحق.

امیر خان
راست میگیا ؟دقیقن یه همچنی سوالی هم من دارم که مگه همیشه باید وبلاگ نوشت و به روز آوری کرد؟؟؟ بهرحال هرچه باشد عشق است رفیق.

شما سرورید و ممنونم از حضورتون... موفق و پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود

ارادتمند حمید

خاکی نجف آبادی جمعه 9 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:26 ق.ظ

وای حمید تو چقدر زن دوس داری. خانومت نظرش در موردت چیه؟ فیلم زنان ونوسی مردان مریخی رو دیدی؟؟ دیالوگ فیلم یه جایی میگه:آخر آرزوی همه مردهای ایرانی حرمسرای ناصرالدین شاه ست. راست میگه؟؟ شادباشی حمیدخان

همشهری عزیزم

خوشامد عرض میکنم و امیدوارم که در این سراچه به شما خوش گذشته باشه و ممنونم که با ثبت ردی از نظر و اسم شریفتون باعث زینت این مکان شدید.

عیالم میگه: از آن نترس که های و هوی دارد؛ از آن بترس که سر به تو دارد. آره رفیق! اگه این لاف و لوفا رو هم نیاییم که دیگه هیچی از مردانگی های اجدادی مون باقی نمیونه که .... راستش فیلم مورد نظر رو ندیدم ولی کتابی با همین عنوان که بیشتر برپایه ی روانشناسیه سالها پیش خونده ام. هرچی که هست نه تنها برای طنز مطلب گاهی یه شلوغی میکنیم؛ بلکه اگه اینو خوب میدونم اگه قرار به کــُشتن مـــَرد باشه؛ همون یه زن کافیه! دیگه کمکی نمیخواد. میخوای مثال بزنم ... نه مثال بزنم ... بقول اون آقاهه: بگم ... بگم... بگم!؟

موفق و پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود
ارادتمند حمید

محسن 2009 شنبه 10 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:17 ق.ظ

حمید جان حرف دل منو زدی
اگه من اونجا بودم حتماً برای بابا نوئل آرزومو می نوشتم و می گفتم حد اقل یک دونه عیال خارجکی مو بلوند چشم آبی یا چشم عسلی و خیلی خیلی خوشگل و ناز برام بیارتا ما هم از این مجردی کوفتی در بیائیم و ناکام از دنیا نرویم
حمید جان خیلی باهالی
قربانت ، تعطیلات سال نو خوش بگذره ، اگه تو این شبهای کریسمس برف بیاد خیلی رمانتیک می شه ، من عاشق برف در حال باریدن تو زمستونم .

محسن جان
کجای نوشته حرف دلت بود؟؟؟ ترا خدا دردسر واسه ی من درست نکنا ... کتکهای عیال کم بود که تازه میخوای دوست دختر(نامزدت) رو بندازی به جون من؟؟؟ بیخیال باش دادا و قدر مجردیت رو ببر .... میگی نه؟ از بابای مظلومت بپرس!! از اون گذشته مگه مو مشکی های خودمون چشه که میخوای یه زن بوری که مث زنبور مخت رو تیلیت میکنه بگیری؟؟

در مورد برف هم گفتنیه که هرچی پارسال یخ و یخبندان بود؛ امسال همه جوره آب و هوا مشتیه .... ایشاالله که خداوند به همه ی آرزوهات از زن مورد علاقه ات گرفته تا برف دلخواسته رو نصیبت کنه!؟

موفق و پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود
ارادتمند حمید

امیر شنبه 10 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:38 ق.ظ http://najafabadiha.blogfa.com

سلام...اول شرمنده که نظر قبلیم دو بار فرستاده شد... یه لحظه قطع و وصل شدن اینارو داره دیگه...بگذریم:
فکر کنم یه فکری به حال این جملات آخر بکنی خوب باشه... ماشالله همم تشنن وممکنه کار به جاهای باریک بکشه... همه کلید کردن روی این موضوع!!!!!!!!!!!!
بابا به خدا شوخی کرد مثل شوخیای قبلی...همین.
نمیدونم والله شایدم من اشتباه میکنم...به هر حال خیلی مخلصیم.
یا حق.

امیر جان

همینطور که میبینی نظر اضافی رو حذف کردم و این منم که شرمنده ی محبت شماها میشم که با اینهمه سختی و مشکل اینترنت، بازم سری به این سراچه میزنید. بازم تشکر.

در مورد نظر نوشته ی دوستان اینطور فکر میکنم که اونها هم شوخی کرده باشند ... بهرحال ... قابل ذکره همینطور که شما فرمودید؛ سعی کردم که ختم کلام رو طنز قرار بدم و فکر نمیکنم واسه ی کسانی که خواننده ی این مکان اند و منو میشناسند سوتفاهمی پیش اومده باشه .... اگرم به قول شما منم اشتباه میکنم که دیگه نمیدونم.

سرورید و حق نگهدارتون.

شهریار شنبه 10 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:42 ق.ظ http://irangardish.blogfa.com

سلام و درود
اطلاعات جالبی درباره عصای شکلاتی دادید ، تا بحال نمی دانستم ، سپاس

شهریار جان

خوشحالم که مطلب رو مفید دونستید ... پیشکش شما باد.

موفق و پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود
ارادتمند حمید

مینو شنبه 10 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:40 ق.ظ

سلام
کریسمس وهمه ی روزهای خوب برشما وخونواده ی گرامی مبارک باشه
راستی حمید آقا فک کنم هوس کتک خوردن کردیناااااااااااا

مینو خانم گرامی

از بابت آرزوهای خوبتون تشکر میکنم.

راستش اگه یه روز کتک نخورم؛ خمار میشم

موفق و پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود
ارادتمند حمید

سپهر شنبه 10 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:25 ق.ظ

سلام آقا حمید
بعید می دونم که شما لیست آرزوهایتان را ننوشته باشید (چرا که شما مدام درگیر عشقید و چگونه می توانید موضوع به این مهمی را فراموش کنید)، حتی در این زمینه نیز اقدام کرده اید. این رو میشه از روی چهار جورابی که در شکل های قرار داده اید، فهمید. هر کدام از جوراب ها حاوی شرحی مختصری از نسوان مورد نظرتونه که برای بابانوئل قرار دادید:
جوراب اول : شرحی از قابلیت های نسوان مکزیکی (بشوره و بروده ...)
جوراب دوم : شرحی از قابلیت های نسوان چینی ( بپزه ....)
جوراب سوم : شرحی از قابلیت های نسوان سفید (قر بده ...)
جوراب چهارم : شرحی از قابلیت نسوان سیاه ( ....)
البته به نظر من بابانوئل در این زمینه نامردی کرده و چنین نسوان ایداه الی را برای خودش سفارش داده و به جاش براتوان آب نبات و شکلات آورده.
(با عرض پوزش از نسوان محترمه ، به خاطر درج مطلب بالا)
بهترین آرزوها را برایتان دارم.
شاد و سربلند باشید.

سپهر جان
از دقت و باریک بینی تون برای توصیف کلماتم تشکر میکنم ... خیلی برام جالب بود و بیانگر ذوق و هوش سرشار شماست... خوب گفتی دادا .. که فقط یه دونه بلیسی(آب نبات) برای سر بند کنی ما آورد و بس ... نامرد خوب خوباش رو برای خودش برداشته بود.

موفق و پیروز باشید ... همه ی بهترینها نصیبتان باد.... درود و دو صد بدرود
ارادتمند حمید

مهدی شنبه 10 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:45 ب.ظ

درود بر آقا حمید گرامی
ببخشید به دلیل سرماخوردگی، چند هفته ای خدمت نرسیدم و اکنون باید دیرکرد شادباش و خجسته بادِ یلدا و سال نو میلادی را یکجا پیشکش کنم
در پاسخ به یکی از پرسشهای صندلی داغتان فرموده بودید که دخترخانم کوچکتان از هنگامی که کودکستان رفته تنها به انگلیسی سخن میگوید و از این بابت نگرانید. راستش من هم نگران شدم. زیرا پژوهشهای روانشناسان و رفتارشناسان در میان کودکان مهاجر نشان داده کودکان مهاجری که زبان مادری را نمی آموزند هم در کودکی و هم در بزرگسالی با گرفتاریهای گوناگونی روبرو خواهند شد. بیشتر این گرفتاریها از آنجا ناشی میشود که کودک به دلیل عدم تسلط بر زبان مادری، از بخش بزرگی از گنج پیوندهای خانوادگی با خویشان دور و نزدیک، پشتوانه فرهنگی و هویت خود محروم میشود. جالب اینجاست که بر فرض، هرقدر هم که زبان و فرهنگ میزبان یا دوم از زبان و فرهنگ مادری یا اول، نیرومندتر و غنیتر باشد باز هم مشکل به جای خود باقیست. زیرا صرفنظر از قدرت فرهنگ یا زبان مورد نظر، هرگونه شکاف کودک با خانواده و پیشینه فرهنگیش، خطرناک است و هرچه کودک بزرگتر شود آن شکاف نیز بزرگتر خواهد شد. بر خلاف تصور عده ای، حتی با رسیدن کودک به بزرگسالی و حل شدن او در جامعه میزبان نیز نه تنها مشکل حل نمیشود بلکه یک خلا دائمی در روان کودک دیروز و بزرگسال امروز ایجاد خواهد شد. بررسیها نشان داده، چنین بزرگسالانی به طور مزمن از حس خلا، تنهایی، نداشتن تعلق، طردشدگی و مانند اینها رنج میبرند. برای رهایی از همین رنجهاست که بسیاری از چنین بزرگسالانی در سنین بالا به هر زحمتی باشد به یادگیری زبان مادری میپردازند. جالبتر اینکه بسیاری از آنها هنگامی که نوزاد بوده اند از سوی خانواده های بومی کشور میزبان به فرزندی پذیرفته شده و هرگز پدرومادر خود را ندیده اند اما باز هم به توصیه روانشناسان برای پر کردن خلا روانی و فرهنگی به یادگیری زبان مادری خود روی می آورند
ببخشید روده درازی کردم. خدا میداند هرگز نمیخواهم شما را نگران کنم. تنها به دلیل علاقه دورادوری که به شما و در نتیجه به خانواده گرامیتان دارم این چند سطر را به عنوان یادآوری دوستانه نوشتم. تازه، خوشبختانه دخترخانم شما در سنی است که به آسانی میتواند چند زبان را با هم بیاموزد. البته شاید به دلیل غریزه عادت که در همه آدمها هست در آغاز کار، کمی تنبلی و مقاومت کند ولی شما، همسر گرامی و دخترخانم بزرگتان میتوانید با صرف وقت و حوصله او را به یادگیری هرچه بیشتر پارسی تشویق کنید. پیشنهاد بنده این است که در خانه تنها و تنها به پارسی سخن بگویید و حتمن برنامه کودک، کارتون و نوارهای کودکانه پارسی را نیز در کنار سرگرمیهای انگلیسی فرین خانم بگنجانید. البته این هنر شماست که این کارها را به گونه ای انجام دهید که او بیزار و دلزده نشود. در پایان، دو پیوند مفید را برایتان میگذارم که یکی گزارشی درباره پارسی آموزی به کودکان در آمریکا و دومی گزارشیست درباره اهمیت آموزش زبان مادری به کودکان مهاجر. برای همه مان آرامش و آسایش آرزومندم

http://www.parsvi.com/video/1247/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%85%D8%B1%D9%8A%DA%A9%D8%A7%D8%A6%DB%8C

http://azmoun.parsblog.net/?p=34

مهدی جان
امیدوارم که بهتر شده باشید و تندرستی و سلامتی قرین زندگی تون باشه. قبل از هرچیزی از بابت کامنت تخصصی و سرشار از اطلاعاتتون تشکر میکنم و هر دو لینک پیوست رو دیدم و بهره ها بردم.

راستش این مدت اخیر یک خانواده ی تازه مهاجر از شهر و دیارم مهمانمان شدند. از آنها خواهش کرده بودم که با فرین فقط فارسی صحبت کنند و برام جالب بود که با اونها فارسی صحبت می کرد ولی به محض روبرو شدن با افرادی که مطمئن بود انگلیسی میدونند؛ شروع به انگلیسی حرف زدن میکرد.

عمده ترین دلیل این کارش روانتر بودن کلمات و جمله های انگلیسی در ذهن و زبان اوست. وگرنه تا مدتها پیش حتی تعداد زیادی کلمات فارسی که بصورت کارت نویسی شده نشونش میدادیم رو ؛ حتی میتونست بخونه. فکر میکنم چند سفر به ایران و ملاقات و بازی با اقوام و بخصوص بچه های هم سن و سال او نیازشه که متاسفانه فعلن مقدور نیست.

جالبه که واژگان انگلیسی که به کار میبره؛ گاهی چنان تخصصیه که باعث شگفتی ما میشه که چگونه این دست کلمات سقلمه رو آموخته. بهرحال باید تلاش کنیم و راهکارهای دیگه ای رو برای بالا بردن سطح زبان فارسی او پیدا کنیم. گفتنیه که توی محیط خونه همه ی ماها فقط فارسی حرف میزنیم و حتی گاهی مواقع تا فارسی نگه، به هیچ وجه جوابش رو نمیدیم. ولی این راهکار نیز آنچنان که باید و شاید، جواب نداده.... در مورد راهکارهاتون از جمله کتابها و کارتونهای کودک هم اقداماتی رو انجام دادیم ولی ظاهرن کافی نبوده. بهرحال بازم تشکر و دست مریضاد از اینهمه راهنمایی های ارزنده ای که فرمودید.

موفق و پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود
ارادتمند حمید

باران(محمد) شنبه 10 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:44 ب.ظ

سلام حمید عزیز
کریسمس ات مبارک ...روزهای خوشی رو با خونواده داشته باشید

محمد جان
تشکر بی حد و بنده هم بهترینها رو برای شما و خانواده ی محترمتون آرزو میکنم.

موفق و پیروز باشید .... درود و دو صد بدرود
ارادتمند حمید

امیر شنبه 10 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:31 ب.ظ http://najafabadiha.blogfa.com

نقل قول:
اگرم به قول شما منم اشتباه میکنم که دیگه نمیدونم.
....................
والله من همچین منظوری نداشتم.... فقط اینو خوب میدونم که همیشه در رساندن منظورم کمیتم لنگ بوده.... اگر حرفی زده ام یا میزنم که احتمال سو برداشت میشود شما وسایرین بدانید که قصد من همون خوبش بوده نه بی احترامی و...
یاحق.

امیرجان

بهتر میدونید که نوشتن، بخصوص کلمات در مواردی مثل چت روم یا کامنتها، عجیب مبهم اند و باعث سوتفاهم میشند. به نحوی که بنا به تفکر و احساس و مود خواننده ها ممکنه چندین معنی بده . مثلن جمله ی «حالت خوبه؟» برای کسی که تعبییری به احوالپرسی داشته باشه، همان « خوبی؟ سلامتی؟ و ....؟ » تعبییر میشه. در حالیکه برای کسی که توی مود دعوا باشه، انگار که کسی تشر رفته باشه و بگه که «چرت و پرت نگو ... حالت خوبه؟ دیونه نشدی؟ و...» تعبییر میشه.

منظور اینکه ... هرچند بنده سعی کرده ام حتی نظراتی که با لحن بد و یا مغرضانه نوشته میشه رو با طنز و شوخی و بازی با کلمات جوابی معتدل بدهم؛ اتفاقن از کار و نظر دوم شما بی نهایت خوشحال شدم. چونکه این تذکر دلسوزانه رو یکی از خواننده ها نوشت و خودم مجبور به شفاف سازی بیشتر نشدم. لذا دلت قرص که روی چشم ما جا دارید و مطمئنن همه ی دوستان دیگه هم شما رو دوست دارند. نکته ی آخر و در دفاع از جمله ی نقل قول شده: سعی کردم که از ایهام کلام شما استفاده کنم و این اعتراف که ای بسا منم اشتباه میکنم و اگه اینچنینه دیگه نمیدونم و بقول نجف آباددیها «چوم؟»(چه میدانم؟)

موفق و پیروز باشید .... درود و دو صد بدرود
ارادتمند حمید

شیرین مامان نیما یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:22 ق.ظ http://nima1357.blogfa.com

سال مبارکی براتون باشه .

سرکار خانم شیرین گرامی

از بابت آروزهای خوبتون تشکر میکنم و بنده هم دعا میکنم همه ی لحظاتتون فرخنده و نیک باد.

موفق و پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود
ارادتمند حمید

لیلا یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:15 ق.ظ http://mylovelyparadise.persianblog.ir/

سلام اسم جالب وبتون منو اینجا کشوند
اشتهاتون هم که بد نیست!دهکده جهانی میخواین به وجود بیارین.

لیلا خانم گرامی

قبل از هرچیز خدمت شما خوش آمد عرض میکنم و امیدوارم که در این مکان به شما خوش گذشته باشه. تشکر خاص دارم از اینکه اجازه دادید ردی از اسم و نظرتون زینت بخش این مکان باشه.

اشتها کجا بود آجی .... یه چیزی گفتیم که گفته باشیم وگرنه سنگ بزرگ نشونه ی نزدنه ... بهرحال وصف العیش نصف العیش و آرزو برجوانان بالای هفتاد سال که دیگه عیب نیست؟ هست؟

موفق و پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود
ارادتمند حمید

مهدی یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:21 ق.ظ

آقا حمید گرامی
خواهش میکنم. قابل شما رو نداشت
به امید بهروزی

مهدی جان
نظر لطف شماست و بازهم تشکر و سپاس.

یا حق

امیر یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:23 ب.ظ

سلام حمید خان
به قول خارجکیها هپی کریسمس
.
شاد باشی
.
با آرزوی بهترینها...

امیرجان

تولد عید سال نوی شما هم هپی باشه بنده هم بهترین ها رو برای شما آرزو میکنم.

موفق وو پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود
ارادتمند حمید

وحیده مامان پارسا یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:47 ب.ظ http://dinasour.persianblog.ir/

مبارک باشه کریسمس و ولادت حضرت مسیح.امیدوارم سال خیلی خوبی رو داشته باشید.از کریسمس باز هم بنویسید.راستی مراسم دید و بازدید هم هست.؟روزهای شادی داشته باشید.ولی خیلی خوش بحالتون هستا چند وقته دیگه هم نوروزه.

وحیده خانم گرامی

بنده هم بهترین ها رو برای شما و خانواده ی محترمتون آروز میکنم. چشم سعی میکنم از فرصت استفاده کنم و مراسم تحویل سال نو رو برای نوشته ی بعدی آماده کنم. در مورد سوالتون و وجود دید و بازدید باید بگم به سبک ایران خیر ... یعنی کل تعطیلی سال نوی میلادی فقط سه روزه که معمولن همزمانی سرما و برف، بجز استراحت و تماشای تلویزیون و گاهی هم سفرهایی کوتاه، ... فرصت کار دیگه ای رو نمیده و از همه مهمتر چیزی حدود یک ماه قبلش با انجام مراسم «روز شکرگذاری» بیشتر دیدارها تازه شده.

موفق و پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود
ارادتمند حمید

پیام یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:45 ب.ظ

سلام دوست عزیر
از خوندن وبلاگت لذت بردم و در مطلبی راجع بع عید و مراسم شادی لینک وبلاگ شما رو دادم . لطفا اگر اشکالی می بینید به بنده بفرمائید تا لینک را حذف کنم .
http://lake-of-enigma.blogfa.com/post-111.aspx

پیام گرامی

قبل از هرچیزی خدمت شما خیرمقدم عرض میکنم و امیدوارم که در این مکان به شما خوش گذشته باشه. ممنونم که ردی از اسم و نظرتون بجا گذاشتید و ممنون ترم که نوشته ای از بنده رو لایق معرفی و لینک کردن در بلاگ تون دونستید.

در زمینه ی استفاده از مطالب این سراچه کاملن مختارید و احساس راحتی داشته باشید.

موفق و پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود
ارادتمند حمید

محسن 2009 دوشنبه 12 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:33 ق.ظ

سلام سال نو دوباره ...
حمید جان بچه ها در مورد زبان انگلیسی دختر خوشگلتون فرین پرسیده بودند من هم از این فرصت استفاده کردم و یک سئوال در مورد زبان انگلیسی می پرسم :
در مورد یادگیری انگلیسی در خواب و یا به صورت فایلهای صوتی mp3 ، فقط از تریق گوش دادن و درک مطلب که توی اینترنت خیلی تبلیق می شه شما اطلاعی دارین ، می شه از این تریقها انگلیسی رو عالی یاد گرفت یا نه تنها راهش اقامت در کشور میزبان هست ؟
قربانت ... فعلاً .

محسن جان عزیز
در مورد سوالتون جوابی تحقیقی و دقیق ندارم. فقط اینو میدونم که سالهای ساله که هزاران روش و متد آموزش زبان تالیف شده و مطمئن باش که این کار بازم ادامه دار خواهد بود. این یعنی اینکه هر روشی نقایصی و مزایایی داره و ممکنه که بعضی روشها برای بعضی ها و بخصوص اهدافی که دارند مفید واقع شده ولی برای دیگران نه.

اونچه که مطمئنم اینکه اگه شما عازم خارج از کشور هستید؛ هرروشی رو که میدونید استفاده کنید تا اطلاعات خودتون رو بیشتر و بیشتر و بیشتر کنید. منتها آماده هم باشید که وقتی به خارجه پا گذاشتید؛ بازم نیاز دارید که زبان یاد بگیرید و ای بسا که مجبورید کلی هم زور بزنید تا اشتباهات آموزشی تون رو اصلاح کنید ولی چاره ای نیست و بهرحال باید تلاشتون رو بکنید.

در یک کلام بهرحال اینطور روشها اگه سودی نداشته باشه؛ ضرری هم نداره ولی بهتره که هی از این شاخه به اون شاخه نپرید و یکی از روشها رو ادامه دار پیگیری کنید.

موفق و پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود
ارادتمند حمید

محمد سه‌شنبه 13 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:23 ب.ظ

رمز

۰۹۳۵

سراج سه‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 08:03 ب.ظ

[:S027سرود کریسمس مبارک مردم راانها دوست دارند وازانها خوششان می اید منم دوستت دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد