از نجف آباد تا آمریکای جهانخوار

خاطرات تجربه و زندگی جدید در آمریکا

از نجف آباد تا آمریکای جهانخوار

خاطرات تجربه و زندگی جدید در آمریکا

رمــضــان در آمــریـــکـــا

راستش قصد نداشتم در این وبلاگ از مذهب و اعتقادات مذهبی،  آنچنان سخنی بگویم. چراکه معتقدم اعتقادات مذهبی هر فرد یک امری است شخصی و مربوط به خداوند و زندگی درونی افراد و هیچ ربطی هم به دیگران ندارد. همانگونه که من حق ندارم نظر دینی و عقیدتی خودم را بردیگران تحمیل کنم؛ دیگران هم نباید بر من خرده بگیرند که چرا با اعتقادات و افکار آنان موافق نیستم و یا حتـّی مخالفم؟ با اینحال قصد دارم در این نوشته، محدود اطلاعات خود را برای آشنایی شما عزیزان یادآوری کنم تا آنانی که دم میزنند آمریکا و غرب سرزمین کفر و فحشا و .... است اندکی بدانند که هر چند اینان هیچ ادعایی در زمینه ی ارتباط با فلان امام ندارند و صدای صوت صلواتشان تا هفت تا محله نمیرود؛ چه آزادی و احترامی برای همه ی مذاهب و اعتقاد فکری و مذهبی دارند؟
 

 
از آنجاکه رفتارهای مذهبی و انجام مناسک مذهبی در آمریکا آزاد است؛ هرفردی میتواند به راحتی نوع حجاب و یا اعتقادات خود را انتخاب کند و تا جایی که تحمیلی بر دیگران نباشد؛ این اعتقادات او از طرف دیگران با احترام روبرو خواهد شد. از جمله ی این اعتقادات مذهبی، آزادی «روزه» گرفتن و یا عبادت و نماز است. هرساله با شروع ماه رمضان و سپس فرا رسیدن عید سعید فطر، رئیس جمهور آمریکا طی پیامی این دو مناسب را به تمامی مسلمانان تبریک می گوید. سوای مساجد که در این ماه همچون داخل ایران و دیگر کشورهای مسلمان از رونق بیشتری برخوردار است. بیشتر ادارات و بخصوص مدارسی که دارای دانش آموز و دانشجوی مسلمان هستند؛ تغییرات کوچکی در برنامه های خود می دهند. مثلاً همین دانشکده ی ما که دارای چند دانشجوی عرب مسلمان است؛ سوای معافیتهایی که برای آنان شامل می شوند از جمله: اجازه ی غایب بودن در کلاسهای عصر برای آنانی که از راه دور می آیند؛ و یا عدم سخت گیری در درس و مشق و تکلیف دانشجویان و ... . به هم چنین ترتیبی فراهم کرده اند تا دانشجویان مسلمان بتوانند جدای از دیگر دانشجویان خوابگاه، افطار خود را پس از غروب آفتاب صرف کنند و یا اینکه بجای صبحانه، در هنگام سحر، جهت صرف غذا به ناهارخوری مراجعه کنند. بیشتر مسلمانان از طریق مراکز اسلامی نزدیک محل سکونت خود از برنامه ی ساعات اذان و سحر و افطار با خبر میشوند؛ با این حال، درکنار شبکه های ماهواره ای مثل الجزیره، المنار و سلام، شبکه ی تلویزیونی Link TV نیز بیشتر برنامه های خود را در طول این ماه به برنامه هایی مذهبی و اسلامی اختصاص می دهد. از جمله ی این برنامه ها:  پخش اذان و اعلام ساعات اذان به افق منطقه های مختلف آمریکا، معرفی مراکز اسلامی و مساجد، معرفی برنامه های خاص رمضان در سطح آمریکا، معرفی سنتهای مذهبی در آمریکا، معرفی سنتهای مردم و اقلیتهای مختلف مذهبی کشورهای مختلف در آمریکا به مناسبت رمضان و ... . البته سایتهای اینترنتی بسیاری نیز در امر اطلاع رسانی در این زمینه نیز فعـّالند و کافی است که عبارت Ramazan in U.S را جستجو کنید و به بسیاری از آنها دسترسی پیدا کنید. 
 
 
گفتنی است که در مسیحیت هم «روزه» Fast وجود دارد که البته این ایام روزه داری یا پرهیز از خوردن را با واژه ی مذهبی Lent بیشتر می شناسند. بیشتر مسیحیان شاخه ی کاتولیک آن را به یاد ایامی که مسیح به بیابانها و تنهایی رفت و تمام مدّت 40 روز را بدون هیچگونه خوراک و آشامیدنی به سربرد؛ برگزار می کنند.  شروع این ایام با مراسم فستیوالی همراه است که همچون «کلوخ اندازون**» در روز یا روزهای قبل از آن برگزار می شود. مرکز این فستیوال که با اسامی دیگری همچون «کارناوال» و «ماردی گرا»Mardi Gras نیز شناخته می شود در «نئوآرلندو» و«لوئیزیانا» ی آمریکاست و شامل بریز و بپاش و بخور بخور فراوانی است. بعضی ها که از نظر مذهبی بیشتر معتقدند؛ در این جشنواره با خود عهد می کنند که سوای نخوردن گوشت در جمعه ها، از کشیدن سیگار و یا نوشیدن الکل یا هرچیز خاصی که خودشان نیت می کنند؛ خود داری کنند و البته برای بیشتر آمریکاییها  این 40 روز خودداری از موارد ذکر شده، یعنی اوج جانفشانی.

هرچند بنده از حدود هشت سال پیش که هنوز در ایران بودم؛ بخاطر رد شدن سنگی از کنار کلیه ام، از توجیح شرعی روزه خواری برخوردار بوده ام؛ از زمانی هم که به آمریکا آمده ام؛ کمتر ایرانی را دیده ام که به امر شریف نخوردن و نیاشامیدن در این ماه،  آنچنان پای بند باشد و ای بسا که اگر هم شروعی آتشین داشته باشند؛ نیمه های راه رمضان پنچر می شوند. بیشتر کسانی که واقعاً روزه داری می کنند شامل مسلمانان عرب، پاکستانی، بنگلادشی و ... سنی مذهب هستند. گفتنی است که بیشتر رستورانها و مغازه های آنان،  سوای ارائه ی بیشتر و جدی تر خوراکی های این ایام مثل خرما و زولبیا و بامیه و ... ساعات کار خود را نیز برمبنای اوقات شرعی تنظیم می کنند. البته جای خرده گیری هم نیست و اگر از هموطنان خارج از کشور هم بگذریم؛ این روزها چنان بلایی برسراعتقادات مردم داخل کشور آورده اند که مومنان، دین را فراموش کرده اند و عارفان، خدا را. امیدوارم که روزگار به جایی نرسد که حکایت شعر حضرت مولانا بشود و درّه به درّه دنبال آدم بگردیم و یافت می نشود؟(دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر/کز دیو و دد ملولم و انسانم آروزست) بهرحال هرکه هستید و هر اعتقادی که دارید سخت به دعای خیرتان نیازمندم و به عبارت معروف «حسااااابی التمااااااس دعاااااا». موفق و پیروز باشید. منتظر نظرات خوبتان هستم. درود و دو صد بدرود ... ارادتمند حمید 
 
**پانوشت:کماکان در نجف آباد و حومه مرسوم است که روز قبل از شروع ماه رمضان برای صرف کباب و خوردن و نوشیدن به باغات می روند. در قدیم رسم بوده که،افراد  کلوخی را با نهایت قدرت پرتاب کنند. مقدار مسافت پرتاب کلوخ را اندازه گیری می کردند تا پس از ماه رمضان با تکرار همین بازی و مقایسه ی تفاوت مسافت پرتاب کلوخ، بتوانند تشخیص دهند که افراد در طول ماه رمضان چقدر ضعیف شده اند؟؟ به این مراسم«کلوخ اندازون» می گفتند.
نظرات 26 + ارسال نظر
شیرین مامان نیما سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:02 ق.ظ http://nima1357.blogfa.com

سلام چقدر جالب از رسوم اونجا مطلع شدیم . ایرانی ها که بماند. باز به عربها که هنوز به آیین دینی خود احترام می گذارنند. راستی من منظور از کلوخ اندازون رو تازه فهمیدم. مرسی

همشهری و همراه قدیمی
شیرین خانم
اگه قرار باشه عربها که این دین را ساخته و پرداخته و انتشار داده اند نیز بر اصول دین اسلامی شان پایبند نباشند که اوضاع خیلی خیط میشه. هرچند که باید بباشید و ببینید که مثلاً همین مسلمانان لبنان شیعه که دائم اندوهش «کشت ما را» چه میکنند و چه هستند؟؟

در ضمن مهم انداختن کلوخه ... فلسفه اش رو بیخیال ... نگفتید: کباب شتر با سیخ انجیر رو زدید توی رگ یا نه؟ موفق و پیروز باشید.
درود و دو صد بدرود ... ارادتمند حمید

مینو سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:49 ق.ظ

سلام
مطالبتون جالب بود
باور کنید کسانی رو میشناسم که همیشه نماز وروزشون
سر وقت بوده اما متاسفانه الان بخاطر بعضی از مسائل از
عبادتشون هم دست برداشتن که اینم خودش از برکات
جمهوری ...........
موفق باشید

خواهر خوبم
مینو خانم
خوشحالم که مطلب رو پسندیدید .... جایی میخوندم که قضیه ی برپایی دین اسلام توسط یهود و بخصوص مسیحیان کاتولیک متعصب سخت حمایت میشد و تنها دلیلش آن بود که معتقد بودند کسانی باید مسلمان بشوند که اگر مسیحی باشند؛ از نوع مسیحیان سخت معتقد و پایبند نمیشدند. چرا که اگر مسیحی میشدند باعث ایجاد انشقاق و فروپاشی مسیحیت میشوند. لذا چه بهتر که به دینی جدید(اسلام) گرایش پیدا کنند. البته این مطلب چه بسا که افسانه ای بیش نباشد ولی یادمون نره؛ اعتقاداتی که از سر یقین قلبی نباشه؛ با هرگردبادی می پاشه.

باور کن بسیاری از همین مومنان معتقد درون وطن؛ اگر از این بمباران هر روزه ی تلویزیون و بلندگوهای مساجد و مردم در و همسایه دور شوند؛ تازه میفهمندکه از سر هم رنگی با دیگران دیندار و پیرو ضرب المثل «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» بوده اند. افسوس نخورید که در اوج سست شدن اعتقادات، نهال تفکر و تحقیق درباره ی آنچه خوب و بد است کاشته میشود و انشاالله اینبار با دیدی باز دست به انتخاب عقاید خود میزنند. ببخشید سخنم طولانی شد. موفق و پیروز باشید.
درود و دو صد بدرود ... ارادتمند حمید

باران سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:48 ب.ظ http://bojd.blogfa.com

سلام حمید آقا
اولش این مراسم کلوخ اندازتون چقده جالب بود...البته فکر کنم مربوط به روزه دارای قدیمی بوده چون الانه اینقد مردم در افطار و سحری میخورن که چند برابر قبل چاق و فربه میشن !
در خصوص بقیه مذاهب که نوشته بودید ..احساس میکنم ما ایرانیها هیچوقت نتونستیم مث بقیه مسلمونا پایبند به اعتقادات اسلامی باشیم.
برای شما و خانواده محترم آرزوی سلامتی و شادکامی را دارم.

آقا محمد عزیز و نازنین
خوشحالم که مطلب رو پسندیدید و درست میگی این روزها همه چیز برعکس شده و شاید اینبار باید کلوخ را بیندازند تا ببینند که تاثیر پرخوری ماه رمضان چقدر باعث قوی شدن قوای بدنی آنها شده؟؟

بهرحال وقتی باورهای دینی از سر یقین قلبی و عشق نباشد همین میشود که این روزها پیش آمده ... در ضمن بایدددد هم که اعراب بر روی دین خودساخته و پرداخته ی خود تعصب داشته باشند ... بحدیکه حتی در همان صدر اسلام، معتقد بودند که مسلمان عرب بر دیگر مسلمانان بخاطر عرب بودنشان برتری دارند و همین مسئله باعث ایجاد نهضت «شعوبیه» شد که با تکیه برآیه ای از قرآن معتقد بودند که خداوند گفته: «ما همه ی شما(آدمیان) را گروه گروه و شعبه شعبه آفریدیم و نزد خداوند کسی برتری دارد که با تقوا تر باشد» ....نه عرب تر ... نه ریش دار تر ... نه جانماز آبکش تر ....نه ... نه .... ببین ترا خدا چطور زبون منو باز میکنه .... رفیق برو که بنده به بودن این کله ی نامبارکم بر گردن درازم سخت نیازمندم. موفق و پیروز باشید.
درود و دو صد بدرود ... ارادتمند حمید

John Smith سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:57 ب.ظ http://1400days.wordpress.com

سلام. متن خیلی خوبی بود و توضیحاتی آرام بخش. البته من بنا به مشکلات و ضعف در اراده، روزه و دین و ... را اختیاراً فراموش کردم ، امسال شیطان بدجوری کنده من رو گرفته و تا خاک شدنم چیزی نمونده.
نه اینکه بگم حالا که شرعیات رفته کنار، دستکم آدم خوبی باشم! اگر یک کم هم خوب بودم همون مذهب من رو نگه داشته بود و البته فشارهای پیرامونی بیش از حد فشار آورده.
مطمئنم اگر روزی پای من به آن سرزمین مبارک برسه من هم دوباره میتونم اون چیزی باشم که دوست دارم، انشا الله.

جان اسمیت عزیز
خوشحالم که مطلب رو پسندیدید .... رفیق !!! سخت نگیر ... بذار اینبار همه چیز فرو بپاشه ... انشاالله که نهال درست و صحیحی کاشته میشه . فقط شمای تنها نیستید ... هم اینکه بسیاری تازه دست به تحقیق زده اند و متوجه شدند که بسیاری از موهوماتی که به اسم دین توی پایچه ی مردم میکرده اند؛ بیشتر خرافات و از سر رونق کاسبی دین مداران بوده .... هم اینکه کلاه خود را قاضی که ... اگر نهایت تاثیر دین آن بوده که «واعظان کین جلوه بر محراب و منبر میکنند/چون به خلوت میروند...» پس بگذار اینبار کمی هم عقل را چاشنی باورمندی خود کنیم.... خاب مثل اینکه من خیلی دور برداشتم ... تا کاری نکردم که در و تخته ی این پاره وبلاگ رو ببندند بهتره برم. موفق و پیروز باشید.
درود و دو صد بدرود .... ارادتمند حمید

کاکتوس صورتی چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:42 ق.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

سلام آقا حمید

اون قسمت حرفتون رو که باید هر دین و مذهبی و هر انسانی با هر دین و مذهبی رو بپذیریم و برخوردمون یکسان باشه رو خیلی پسندیدم

البته من مفهوم جمله اتون رو نوشتم

در کل هیچ وقت دوست نداشتم به قول شما چیزی رو به کسی تحمیل کنم ولی فرهنگ ما جوری شده که نه تنها عقاید که شخصی هستن بلکه دینمون رو میخوایم تحمیل کنیم!...و افسوس که ما تو ایران این شرایطی رو که شما شرح دادید برا مدارس یا دانشگاه ها یا هرجای دیگه رو کلا نداریم!

خوش و خرم باشید

کاکتوس گرامی
اشکال کار اینجاست که بعضی ها آنقدر در خود گــُم شدند و آنقدر خود را حق برجانب میبینند که نه تنها فقط و فقط خود و افکار و پیروان خود را تنها و درسترین راه و اندیشه میبینند بلکه دیگر ادیان که هیچ، حتی دیگرانی که به همان دین اند ولی مخالف افکارشان هستند را محکوم و کافر و غیره می نامند. من کجام؟ گاهی کار به اونجا میرسه که نماینده ی مستقیم خدا روی زمین میشند. مثلاً شعبه ای از مسیحیت نو تاسیس وجود دارد که سرسلسله ی آنان همین حدود صد سال پیش خود را پیامبر خدا و لابد خود امام زمان و نماینده ی مستقیم خدا و .... نامید؟؟ بچـــّه برو بذار نفس بکشیم. .... اههه!!!

واقعیت های زندگی من پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:22 ق.ظ

دوست عزیز سلام اول از همه ممنون بابت اطلاع رسانی تون.بعد باید بگم که تقصیر از دین ما اسلام نیست به تازگی خیلی ها از دین استفاده ابزاری می کنند وخرافاتی هم که بین مردم شایع شده باعث بدبینی میشه...
و چون اسلام رو پذیرفتن با ایمان آوردن فرق می کنه که ما در این زمینه آیه قرآن هم داریم لذا تا به باور چیزی نرسیم انجام آن نیز پایدار نخواهد ماند.

دوست عزیز
ضمن عرض خوش آمد خدمت شما و با آروزی اینکه در این سراچه به شما خوش بگذرد .... فقط میتونم بگم که جانا سخن از دل ما میگویی و حرفتان کاملاً درست درست است. لذا اجازه بدهید بنده دیگه هیچ نگم که جان کلام را شما فرمودید.

چیزی که هست این مختص فقط کشور و مذهب ما نیست و متاسفانه در همه ی گرایشهای مذهبی، سردمداران آن بجای روشنگری، از گسترش خرافه و جاهل بودن مردم سواستفاده ها کرده و میکنند. این وظیفه ی ماهاست که با چشمی باز گرایش فکری و مذهبی خود را جستجو کنیم.... موفق و پیروز باشید.
درود و دو صد بدرود ... ارادتمند حمید

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:17 ق.ظ

با سلام.

اتفاقا میخواستم بگم روزه مختص عربهاست و لاغیر...

عربهای که از صبح تا شب لنگ در هوا جلوی نسیم خنکی که از پایین ستونهای مسجد النبی میاد به امر مقدس خواب مشغول هستند.اگه اونا روزه نگیرند پس کی بگیره ؛نکنه ما ایرانیا باید بگیریم.!

مواظب خوبیات باش محمد از دیار نفرین شده(نجف اباد)

محمد گرامی و عزیز
ضمن عرض خیر مقدم . امیدوارم که در این سراچه به شما خوش بگذرد.

گفتنی است که در بسیاری از مکاتب فکر(نه فقط مذاهب) روزه و روزه داری به جهت تزکیه ی نفس وجود دارد... البته امروزه بسیاری از مردم در بیشتر کشورهای عرب به جای روزه داری، «شب زنده داری» میکنند. به این صورت که تمام طول شب به بازی و تفریح و غیره مشغولند و پس از سحر تا خود اذان افطار میخوابند تا سختی روزه را کمتر حس کنند.... هرچند که گفته اند معنویات دین هدف از همه ی اعمال دینی بوده ولی گویا رعایت ظاهر برای بسیار با اهمیت تر است.... موفق و باشید .

در ضمن صبور باشید تا قسمت نفرین نشده های نجبباد رو هم لمس کنید .... سختی کار همین صد و بیست سال اولشه ... بهههداً خوف میشه باور کن.
درود و دو صد بدرود .... ارادتمند حمید

شهریار پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:34 ق.ظ http://irangardish.blogfa.com

شهریار: دلیل ننوشتن ، یک قول و قرار دوستانه بود و قرار بر این است که تصاویر تهیه شده از آرامستان و اطلاعات جزئی - که همیشه در نوشته های من از اصول اصلی است - خودداری شود . همین
در مورد آیین کلوخ اندازان ،‌موضوع برایم خیلی جالب و تازه بود - در هیچ جایی از این گونه مراسمها و ... ندیده ام -

شهریار جان
ممنونم از توضیحاتتون. بالاخره خوشحال شدم که یه چیزی ما گفتیم که برای شما تازگی داشت .... یکی از حساب بدهکاریهای بنده به شما کم کنید. تا برسیم سراغ بعدیهاش. موفق و پیروز باشید... درود و دو صد بدرود

دانایی پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:04 ق.ظ http://danaeee.persianblog.ir/

فرا رسیدن ماه رمضان رو به شما تبریک میگم..دعوت میکنم به وبلاگ من بیای به صرف خوندن دو خط واژه

دانایی عزیز
بنده هم همه ی اونهایی که فرمودید و یه عالمه چیزهای بهتر بهتر رو هم به شما تبریک میگم. بخصوص افطار و درکنار هم بودن و هم همه ی قاشق و چنگال و سفره ی تزئین شده و از همه مهمتر ایشاالله سریالهای خوب ماه رمضونی. با این همه بازم التماااس دعاااا. چشم در اولین فرصت خدمت میرسم.
درود و دو صد بدرود .... ارادتمند حمید

احمد - ا پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:43 ق.ظ

با سلام ، همچون زیاد هم از مذهب و اعتقادات مذهبی ، سخن نفرمودیده اید تا نگران شوید !
بسیار بسیار متشکرم ما را از محله و دور و اطرافتان از رمضان با خبر فرمودید و تصاویر زیبای هم به متن اضافه داشته اید البته بنده حقیر در انتظار مطالب بیشتریاز شما از موضوع « رمضان در آمریکا » بودم ولی با آن شروع تند ظاهراً نشات از فضولی از ما بهترها می باشدباز ممنونم که تا اینجا آمده اید .

به به احمدآقای نازنین
رفیق خوبی؟ خیلی وقتی بود خبری از احوالت نداشتم. بهرحال امیدوارم که سلامت باشید. و امــّا
گاهی مواقع مجبورم که مراعات این و آن رو هم داشته باشم دیگه .... بهرحال اونا هم دل دارند و یه عالمه چیزای دیگه .... فعلاً که دل و دماغی ندارم؛ کمی حال و هوام عوض بشه بیشتر مینویسم. موفق و پیروز باشید.
درود و دو صد بدرود ... ارادتمند حمید

sسیدرضا پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:53 ق.ظ http://www.akmahabad.blogfa.com

مطلب خیلی جالبی نوشتی

سید رضای عزیز
قبل از هرچیز خدمت شما خوشامد عرض میکنم و امیدوارم که در این سراچه به شما خوش بگذرد. از بابت توصیف و کلمات خوبتون تشکر. موفق و پیروز باشید.
درود و دو صد بدرود ... ارادتمند حمید

واقعیت های زندگی من پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:14 ب.ظ

راستی من فراموش کردم شما رو به آشیانه خودم دعوت کنم .
خوش حال میشم به من هم سری بزنید ...
realityfatemeee1875.blogfa.com
در ضمن همسایه خانه ی واقعیت های زندگیم شدید با افتخار....

فاطمه خانم عزیز
سپاسگزارم از دعوت و مهربانی تان و بخصوص تشکری بسیار که این سراچه را لایق لینک کردن در دولت سرای خودتون دیدید. چشم در اولین فرصت خدمت خواهم رسید. موفق و پیروز باشید.
درود و دو صد بدرود ... ارادتمند حمید

امیر حسین جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:40 ب.ظ http://www.amirhb74.persianblog.ir

بسیار زیبا و با نثر گیرا . آقا ما احساس میکنیم خیلی از شما دور شدیم . شاید علتش این باشه که این بلاگ برام هنوز زیاد آشنا نیست . بهر حال خوش باشی و سلامت . فکر کنم مونس شما یک کم تخمه آفتابگردون لازم داره تا پای یک فیلم اکشن بشکنه شاید حالش بهتر شه .

امیرحسین خان
بخدا منم یه چنین حسی دارم .... کجایی که بعد از رفتنتون انگاری همه قهر کردند و توی اون یکی وبلاگ خارجکی ام هووووشکی دیگه نظر نمینویسه. ولی یه چیز بگم .... دور شدید ولی دلمون نزدیکه .... بخصوص که این سفر باعث شد بیشتر به شما نزدیک بشم و اینقده که شما رفته اید ایران و انگاری که خودم ... ننننننرفته ام!! خاب آره دیگه .... من که نرفته ام؟ شما رفته اید دیگه ... مگه نهههه!؟

موفق و پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود

مجید ایران نژاد جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:25 ب.ظ

چوم.



خدایا این کی بود؟ نکنه مجید جان دلبندم بود!!؟ بذار من این چشامو بمالم درست ببینم .... خودش بود!؟؟ کاشکی خیلی دور نبود تا بهش یه سلام میکردم ببینم خودشه؟

چــــــــــوم!؟

==============
رسیدن بخیر مجیدجان
بهرحال هرجا که هستی و به هر حال بنده ارادتمند دربست شمام.
درود و دو صد بدرود

وحیده مامان پارسا جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:04 ب.ظ http://dinasour.persianblog.ir/

موضوع خوبی رو مطرح کردید.به نظر من ارزش دینداری به آزادی در انتخاب است.من خودم روزه میگیریم هر چند بارها و بارها از خودم پرسیدم برای چی ؟خوب بزرگترین دلیلش اینه که توی خانواده مذهبی بزرگ شدم ولی این سالهای اخیر دیگه دلایل قبل راضیم نمیکنه.امسال به خودم میگفتم شاید برای سلامتی باید سی روز روزه گرفت ولی اینی که میگیریم هم اون فایده هم نداره.حال و حوصله نداشتن ،بی حس و حال بودن ،از سه ساعت مونده به افطار چشم انتظار بودن،بعد افطار نای جم خوردن نداشتن ،....ولی چیزی که بیشتر باعث میشه این ماه برام سخت بگذره دیدن آدمهایی که به هر دلیل نمیتونند روزه بگیرند و مثل دزدها باید یه جرعه آب بخورند.واقعا دنیای کفرم آرزوست

وحیده خانم گرامی

ارزش هرچیزی به نیت و قلب و درون ماست. به نظرمن هرکسی باید به نظرات دیگرون احترام قائل بشه و مراعات کنه. چه اون کسی که روزه داری میکنه و چه اون کسی که حتـــّی بدون توجیح شرعی روزه داری نمیکند و اطرافیانش معتقد هستند. منتها در این بین نباید هیچ قضاوتی باشه و یا دیگرونی که با ما هم عقیده نیستند را براساس اعتقاداتمون درباره شون حرف بزنیم.

چه جمله ی جالبی«دنیای کفر آرزوست» و صد البته منظورتون عالمی است که هرکس بخاطر شایستگی هاش قضاوت میشه نه آنچه خودمون معتقدیم. موفق و پیروز باشید.
درود و دو صد بدرود

وحیده مامان پارسا جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:05 ب.ظ http://dinasour.persianblog.ir/

دادا شما هم تاییدی شدین

وحیده خانم
اتفاقاً بنده معتقدم که هرکسی در گفتن نظراتش آزاده ... در این مورد اشتباهی پیش اومده و راستش نگران این بودم که دوستان درددلی کنند و این تیکه وبلاگ فکسنی دچار مشکل بشه .... ولی بازم اعتراف میکنم که اشتباه کردم و این مورد رو برداشتم آجی!
موفق و پیروز باشید.
درود و دو صد بدرود

باباعلی جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:29 ب.ظ http://parsavaghef.blogfa.com

سلام خدمت دوست عزیزم حمید
اورژانسی عرض کنم که قیمت نقاشی مورد سوالتون 12000 تومن بود که به این وسیله اصلاح می گردد...برای مطالعه پست جدید باز خواهم گشت ... پاینده باشید

بابا علی نازنین
ممنونم از اطلاع رسانی تون ... البته بنده همینطور کنجکاو شده بودم و جالبه که توی خارج و این قیمت نقاشی واقعاً عجیبه!؟ چرا که توی همین کیش خودمون بنده به تماشای نمایش «دُلفین»ها رفتم و قسمتی از برنامه هم نقاشی دلفین ها بود و کمی خط و خطوطی که حیونات زبان بسته کشیدند رو به قیمتی بالاتر از دویست هزارتومان به فروش رساندند.... حالا که فکراشو میکنم میگم نکنه ما هم بین یه عالمه پولدار الکی بـــُر خورده بودیم و راهی اون نمایش شدیم؟

قدم برچشم بنده میذارید و لطفاً تشریف بیارید. موفق و پیروز باشید.
درود و دو صد بدرود ... ارادتمند حمید

باباعلی شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:35 ق.ظ http://parsvaghef.blogfa.com

در مورد علل شکل گیری مذاهب سوال های بی جواب فراوانی هست ولی اونچه که مسلمه اینه که جوامع بشری مشکلاتی برای همزیستی مسالمت آمیز داشتند که برای حل این مشکلات یا این مذاهب ازآسمان نازل شده و یا تعدادی ازباهوش ترین انسان ها این مذاهب رو ساخته و پرداختند .
اما صرفنظر از علل شکل گیری مذاهب ، اونچه که از معاشرت با ملل مختلف و بررسی رفتار مردم دستگیرم شده اینه که مردم دنیا این اواخر صرفنظر از مذهبی که دارند کم کم دارند به این نتیجه می رسند که انسانیت بر مذهب اولویت داره ... فهمیدن این که چه رفتاری انسانی هست هم نیاز به هیچ کتاب آسمانی و غیر آسمانی نداره ... کمک به دیگران ، مراعات حال سالمندان ، دستگیری از فقرا ، قسمت کردن غذا با گرسنگان و هزاران کار خیر دیگه چیزی نیست که برای انجام دادنش مجبور باشیم مسلمان یا مسیحی معتقد بشیم . یا منتظر باشیم ببینیم در نهج البلاغه ، قرآن یا انجیل در موردش چی فرمودند ، همه این کارها تاثیر مثبتی تو زندگی آدمها داره و بر لب ها لبخند و در دل ها رضایتمندی میاره ... مشکل همیشه از جایی شروع میشه که به زور مذهب رو تبدیل به ملاکی برای سنجش ارزش انسانها میکنند تا اینجوری انسانهایی که حتی رفتارشون انسانی نیست رو با محک مذهب، انسانهایی ارزشمندتر جلوه بدهند . مشکل از اجبار شروع میشه . مشکل از دروغگویی مغ ها ، کشیش ها و روحانیون شروع میشه . مشکل از جایی شروع میشه که شما برای مذهبتون مورد سوال قرار میگیرید و هر چیزی که به خاطرش شما رو مواخذه کنند از چشمتون میفته حتی مذهب . به اینجای کار که میرسه دل ها از ایمان خالی میشه و جاش رو نفرت و کینه نسبت به این مذهبیون ظاهرفریب پر میکنه ولی آتش که بیاد خشک و تر با هم میسوزه ...
چون انسان بیشتر گرایش به انسانیت داره تا مذهب و تو این دسته از مذهبیون انسانیت و محترم شمردن دیگران رو نمیبینید . قدرتمداران همیشه از مذاهب به عنوان ابزاری برای رسیدن به قدرت و حفظ اون استفاده کردند و متاسفانه همیشه تعداد ساده دلان وکسانی که چشم بسته همه چیز رو می پذیرند در جوامع از تعداد سوال کنندگان بیشتر بوده ...
جای مذهب در قلب آدم ها است نه وسط زندگی روزمره شون ، نه تو فرم استخدامشون ، نه تو مصاحبه گزینششون ، نه ........
پاینده باشید

بابا علی نازنین
دقایقی هست که برای بار چندم نوشته ی پرمغزتون رو خوندم و موندم چی باید بنویسم؟ فقط میدانم با آنکه در تمامی مذاهب، اونایی که اصل و پایه گذار مذاهب بوده اند انسانهایی هوشمند و بعضاً حکیم و خردمند بوده اند ولی هرگز هیچ ادعایی در مورد خودشون نداشته اند. به نحوی که از زبان پیامبر اسلام و در قرآن ذکر شده که :«انــّی بشرٌ مثــُلـُکــُکم، یوحی الیّ...» من هم بشری هستم مثل شما. تنها چیزی که هست این است که به من وحی نازل می شود ... و یا در قرآن در جایی دیگر تنها تفاوت بین بندگان رو «تقوا» داشتن بنده گان که باعث دوست داشتن بیشتر خداوند است دانسته.= بدرستیکه که بهترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شماست.
دو نکته در این دو آیه کاملاً محسوس است :
یک=اینکه بت ساختن از هرکسی ولو پیامبران در نص قرآن مطرود شده است.
دو= وسیله ی سنجش برتری انسانها و آن هم فقط نزد خداوند، تقوا داشتن آنهاست. اینجاست که در تعجب میمانم که چطور بعضی از بندگان خداوند به اسم شریعت و دینداری، جای خداوند پا میگذارند و دیگران را مطرود میدانند. آیا آنها وسیله ی تقوا سنجی دارند. از آن گذشته آیا معنی تقوا را فقط باید در همسویی با افکار آنان دید و دیگران مردودند؟؟؟

همسوی با شما بنده هم آرزو میکنم و از ته دل دعا میکنم که: ایکاش اولین قضاوتهای ما براساس انسانیت و انسان بودن دیگران میبود و بعد شاخصه های دیگری مثل مذهب و .... به میان می آمد. بهرحال سراین قصه دراز است و چه بهتر که شرح این خون جگر بگذاریم برای وقت دگر.
موفق و پیروز باشید. ممنون از ابراز نظرتون.
درود و دو صد بدرود ... ارادتمند حمید

مرضیه کاظمی شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:43 ق.ظ http://marziyehkazemi.blogfa.com

سلام نماز و روزه‌هاتون قبول

قبل از ماه رمضون فامیلای ما از نجف‌آباد زنگ زدن و گفتن رفنم کلوخ‌اندازون و کلی دل ما رو سوزوندن

تنها چیزی که می‌تونم بگم اینه که متاسفانه دین و مذهب برای ما شده وسیله‌ای برای رد گم کردن و اینکه ادعا کنیم و متاسفانه گاهی ذره‌ای از اعمالی که انجام می‌دیم رو بهش اعتقاد نداریم. چقدر خوبه که حداقل یه گوشه از دنیا جایی هست که از کسی برای اعتقاداتش بازخواست نکنن و کسی هم اعمال مذهبیش رو از روی ریا و تظاهر انجام نده

التماس دعااااااااااااااااااااااا حمید آقا

مرضیه خانم
اینطوری که میگید من و شما با هم هوووچ تفاوتی نداشتیم و هر دوتاییمون از نرفتن به کلوخ اندازون دلمون قیلی ویلی رفته؟؟ غصــّه نخورید ... عوضش خودمون هم هوج جایی نمیریم و دل اونا آب میشه... مگه نهههه؟

بهتره در مورد ادامه ی سخنتون هوچی نگم که هرکسی که اهل نظر و اندیشه و فکر باشه، دردمند همین حرفهاست و اینکه «محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد/قصـّه ی ماست که بر سر هربازاری هست».

بنده از شما درخواست و التماس دعااا دارم. ولی چون از هر دل راهی بخدا هست؛ از همین جا براتون دعا میکنم که خداوند بهترین هاش رو برسر راهتون قرار بده و الهی عاقبت بخیر بشی ننه !!
درود و دو صد بدرود .... ارادتمند حمید

wushu kung fu یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:09 ب.ظ

آقا حمید سلام میخواستم بینم بهترین راه برای اطلاع شدن از اذان توی آمریکای چه راهی؟

و تشکر میکنم از نوشتتون

دوست عزیز
بد نیست بدونید که بنده بیشتر نوشته های این وبلاگ رو در وبلاگ اصلی ام در سایت وورد پرس که البته برای هموطنان داخل بسته است منتشر میکنم. فقط برای اطلاع شما، آدرس آن وبلاگ چنین است
http://fromnajafabad.wordpress.com/
چیزی که هست گاهی مواقع مطالبی را که بیشتر به درد خارج نشینان میخورد را فقط در آن وبلاگ منتشر میکنم و دیگر در این وبلاگ وطنی نمی نویسم . اتفاقاً همین اخیراً مطلبی با عنوان «رمضان آمد» منتشر کردم که در آن سایتی را با این آدرس معرفی کرده ام
http://praytime.info/
در معرفی این سایت اینگونه نوشتم که: اگر این روزها قصد دارید «روزه» بگیرید و صد البته از ساعت اذان سحر و افطار و یا حتی جهت قبله ی نماز مسلمانان اطلاع داشته باشید؛ بد نیست وارد آن وبسایت شوید که معمولاً بطور اتوماتیک نه تنها ساعت های شرعی را به افق محل زندگی شما نشان می دهد؛ حتی دعای سحر و اذان را به موقع پخش می کند. گفتنی است که شما می توانید حتی اذان گو را(آخ آخ از صدای موذن زاده و یا کاظم زاده) نیز انتخاب کنید. چنانچه کامپیوتر شما بطور اتوماتیک تنظیم نبود به قسمت بالا سمت چپ Setting وارد شده و مکان و زمان و حتی موسسه ای که محسابات رو انجام داده که به نظر من بهترین آن Leva Research Instiute است تعیین کنید.

امیدوارم که اطلاعات ذکر شده جوابگوی شما باشد. چنانچه باز سوالی بود در خدمت شما هستم. موفق و پیروز باشید.
درود و دو صد بدرود ... ارادتمند حمید

wushu kung fu امیر چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:46 ب.ظ

آقا حمید تشکر میکنم از سایت و مطالبتون

و یه چیز دیگه استاد دیگه کمتر میای توی مهاجر سرا مطلب بنویسی ها !

دوست عزیز
بقول ما نجف آبادیها:« بذار این گاوی که زاییدیم(وبلاگ) رو بزرگ کنیم. بقیه اش بی خیال». والله دروغ چرا توی چرخوندن همین وبلاگچه ام هم موندم و واقعاْ وقت نشده که توی مهاجرسرا هم بنویسم... ایشاالله فرصتی بعد.
درود و دو صد بدورد ... ارادتمند حمید

محسن یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:39 ب.ظ

خوب شد کلوخ اندازون رو گفتی که چی هست وگرنه برداشت های بدی می کردم.نیست که مردم به جای آب ازش استفاده می کنند.

آقا محسن
کلی به این برداشت دیگر از کلوخ خندیدم ... ولی رفیق ! اشتباه نکن در اون مورد کلوخ رو مورد استفاده و مالش قرار میدند .... خودت تصوّر کن اگه بخواند بیندازند که دیگه چیزی واسه صاحب دریافت کننده ی کلوخ نخواهد ماند که !!!
موفق و پیروز باشید ....درود و دو صد بدرود ...ارادتمند حمید

شفق سبز دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:04 ق.ظ http://shafaghesabz.persianblog.ir/

با سلام به شما من تازه مهمان وبلاگ شما شدم و تا اینجا که خوندم خوشم اومده از نوشته هاتون. منم تجربه های مثل شما دارم در مورد مذهب. اینجا که ما هستیم هم آزادی اعتقادات هست و چیزی که شما شاید اشاره نکردید البته نمیدونم اونجا اینطوری هست یا نه ولی اینجا در مدارس که رایگانه و غذا هم در مدارس سرو میشه مسلمانان یا هر گروهی با هر عقیده ای میتونن بگن چه غذاهای رو می خورند یا نمیخورند و اونها تهیه میکنن.
با تشکر از شما
موفق باشید

دوست تازه وارد و مهمان گرانقدر، شفق گرامی
قبل از هرچیز حضور گرمتان را خیر مقدم عرض میکنم و آرزو میکنم که در این سراچه به شما خوش بگذرد و رهاوردی درخور وقت شریفتان داشته باشید.
فقط جهت پاسخ به کنجکاوی دیگر خواننده ها عرض میکنم که در محلی که شما زندگی میکنید(سوئد) و غالب کشورهای دنیا این آزادی و احترام به عقاید و مذاهب به تعبییر واقعی اش رواج دارد و به گونه ای باور مردم مثل افکار مردم خودمان در پیش از انقلاب است. آنچه که متاسفانه این روزها دیده و شنیده میشود تماماً شعارهایی به اسم دین و رفتارهایی برعکس برداشت واقعی از مذهب است و بیشتر از آن متاسفیم که همینها بزرگترین عامل ضربه زدن به اصل دین و باورهای مردمی است. بهرحال چه میشود کرد و گفت جز اینکه: این نیز بگذرد.
موفقیت و پیروزی شما را آرزومندم .... درود و دو صد بدرود ... ارادتمند حمید

فرهاد سه‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:07 ب.ظ

سلام آقا حمید وبلاگ جالبی دارید ایشالا پا بر جا باشه.
من یه نجبادیم و بُور کنید هزاربار شنیده بودم کلوخ اِندازون رو اما نیم دونسم ریشش چیه!!!

یاالله آقا فرهاد گـــُل .... یه همشهری دیگه
رسیدن بخیر و امیدوارم که در این مکان حسابی به شما خوش بگذره و دعای خیرتون شامل حال بنده بشه و بتونم هرچه بیشتر در خدمتتون باشم. ببخشید که چیزی شایسته ی شما برای پذیرایی ندارم؛ لذا خودتون زحمت بکشید و از خودتون پذیرایی کنید دادا !!!! موفق و پیروز باشید .... درود و دو صد بدورد
ارادتمند حمید

علیرضا چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:44 ب.ظ

سلام علیکم و رحمة الله
چند وقتی میشه نت نیومدم و الان که اومدم گفتم یه سری به نجفآباد بزرگ(شعبه اش در آمریکا!)بزنم!
برام عجیبه حمید جان
آخه آمریکایی که توش مسلمونا رو تروریست میدونن چطوری اینجوریه!؟
یعنی شما خیلی راحت هر کجا که برید میتونید بگید مسلمونید و اتفاقی نیفته!!!!!!!!!!!!!1

علیرضا خان
نمیدونم قبلن با هم آشنا شدیم و بنده خدمتتون خوشامد عرض کردم یا نه؟ بهرحال بازم خوش اومدی و ممنونم که زحمت کشیدی و سری به بنده زدید.

گـــُلم کی میگه که اینها همه ی مسلمونها رو تروریست میپندارند!!؟؟؟ .... درسته که متاسفانه ... شوربختانه ... بدبختانه بیشترین افرادی که اقدام به این اعمال ضد بشری کرده و میکنند؛ از اعراب و یا مسلمان مذهب بوده اند؛ ولی این دلیل نمیشه که همه رو با یه چشم ببینند .... بهرحال همه جا خوب و بد وجود داره و اینها هم عاقل و انسان اند.

موفق و پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود
ارادتمند حمید

ali چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:08 ب.ظ

سلام
تا اونجای که من میدونم تو امریکا روی اسم محمد و علی
حساس هستندولی کسانی رو میشناسم در امریکا
از منی که تو یک کشور اسلامی هستم به اعتقاداتشون پایبند تر ند.
ممنونم چراغی را روشن کردی.

علی جان عزیز
قبل از هرچیزی خدمت شما خوشامد عرض می کنم و از بابت ثبت ردی از اسم و نظر شریفتون جهت زینت این مکان تشکر می کنم. جا داره از اینکه پاسخ نظرتون رو دیر می نویسم پوزش بخوام و ببخشید که به سیستم جدید مدیریت این وبلاگ هنوز آشنا نیستم.

حساسیت روی اسم رو رد نمی کنم ولی نباید فراموش کرد که باید بصورت کلی دید وگرنه در تمامی نقاط دنیا کسانی هستند که بصورت شخصی و جزیی بر امری حساس هستند.

موفق و پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد